چند ماهی است که رژیم صهیونیستی با تشدید حملات خود به نمازگزاران مسجدالاقصی، زنان، کودکان و جوانان فلسطینی در کرانه باختری و شهرهای جنین و... خود را به آب و آتش می زند تا بتواند چند صباحی دیگر بر حیات نکبت بار خود ادامه دهد. رژیمصهیونیستی از زمان اعلام موجودیت، همواره با بحرآنهای متعددی روبهرو بوده است و سیاستمداران این رژیم کوشیدهاند این بحرآنها را با پناه بردن به سایه جنگ و منازعه برای ایجاد انسجام داخلی بر فرسایش و ازهمپاشیدگی داخلی سرپوش بگذارند. این مهم از سال ۲۰۱۸ که تشکیل دولت در تلآویو به بحران لاینحلی تبدیل و تاکنون پنج بار انتخابات «کنست» برگزار و دولت های مستعجلی انتخاب شده اند، ادامه داشته و در نهایت تبدیل به اعتصابات و شورشهای خیابانی شده اند ، به خوبی شکافها و چندپارگیهای درونی این رژیم را به رخ کشیده است. این مقاله بدنبال ضمن بررسی چیستی و ماهیت اجتماعی جامعه صهیونیستی به مسئله چرایی تعرض تلآویو به فلسطین می پردازد و در صدد است این نکته را روشن کند که چگونه این رژیم در طول تاریخ خود جنگ را مستمسکی برای بقای داخلی قرار داده است و در نهایت رسیدن به قهقرا در جامعه صهیونیستی پایان آن را بیش از هر زمان دیگری نوید میدهد.مستمسک به جنگ توسط رژیم صهیونیستی فقط محدود به سرزمین های اشغالی نمی شود و رژیم جنگ طلب و فاسد صهیونیستی حتی فراتر از سرزمین های اشغالی بدنبال درگیر کردن جوامع اسلامی با هم می باشند. تا آنجا که فرماندهی معظم نیروهای مسلح و حکیم انقلاب در دیدار با فرماندهان نظامی در 27 فروردین ماه جاری می فرمایند:« گاهی یک قدرت کوچک و کماهمّیّتی یک حرفی می زند، یک اقدامی می کند، ذهن انسان متوجّه می شود به او. مشغول نشویم به این دشمنیهای جزئی؛ ببینیم چه کسی پشت صحنه است، چه کسی اصل طرّاحی را بر عهده دارد؛ این مهم است.» به نظر می رسد خطاب معظم له به برخی تحرکات جمهوری آذربایجان در ماه های اخیر است که برخی افراد، دشمنی و مقابله با دولت الهام علیف را توصیه می کنند که فرماندهی معظم کل قوا به طراحان پشت صحنه این تحرکات یعنی آمریکا و رژیم منحوس صهیونیستی توجه دارند و نوک حمله را متوجه این رژیم می کنند.
رژیم صهیونیستی ؛ جامعهای چندپاره
رژیمصهیونیستی در سال۱۹۱۷ طی بیانیه بالفور تلاش خود را برای موجودیت آغاز کرد؛ رژیمی که بر پایه جنبش صهیونیسم، تاکنون فراز و فرودهای بسیاری را از سرگذرانیده است. جنبش صهیونیسم با هدف تشکیل میهنی برای یهودیان شکل گرفت که آغازگر موج دوم مهاجرت بیش از ۴۰هزار یهودی با ملیتهای مختلف به خاورمیانه شد؛ جامعهای که بر پایه مذهب بنیان نهاده شده بود، ساکنان آن از ملیتهای مختلفی دورهم جمع شدند و سرانجام در سال۱۹۴۸ با اشغال بخش بزرگی از فلسطین اعلام موجودیت کرد، بنابراین از ابتدا تاکنون، جامعه صهیونیستی ماهیتاً از داخل، جامعهای چندملیتی، متنوع و چندپاره بوده که حول مذهب بهگونهای شکننده گردهم آمده بودند. لذا چنددستگی سیاسی گستردهای در آن وجود دارد و در این مدت اخیر نیز فساد حاکمان، ناکارآمدی و سوءمدیریت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آنها سببساز گسست بیشتری دراین رژیم شده است. از ابتدای تاریخ تشکیل این رژیم، چنین گسستهایی که عمدتاً منشأ داخلی دارند، وجود داشته است و سیاستمداران صهیونیست سعی در مدیریت آن با استفاده از شرایط بینالمللی داشتهاند. به این ترتیب صهیونیستها همواره با دشمنسازی بیرونی، چندپارگیهای داخلی را برای مدتی مسکوت گذاشته اند. با توجه به بحران های درونی تلآویو که از سال ۲۰۱۸ در صحنه سیاسی با انتخاب کابینههای مختلف و در بعد اجتماعی با خشونتهای خیابانی رخ داده و تبعات اقتصادی ناشی از کرونا، موج بیکاری، فساد نتانیاهو، چنددستگی نژادی میان یهودیان عرب و غیرعرب در جریان منازعه سال گذشته و اکنون نیز اصلاحات قضایی بر آن افزوده است، ازهمپاشیدگی و فرسایش این رژیم روزبهروز عیانتر شده است.
ازهمپاشیدگی سیاسی- اجتماعی در جامعه صهیونیستی
از نگاه حاکمان تلآویو، لازمه وحدت در جامعه چندپاره صهیونیستی، وجود دشمن بیرونی بوده است، از این رو در بحبوحه اعتراضات و شورشهای خیابانی گسترده که بیش از پیش چهره شکننده این رژیم را به تصویر کشید، تلآویو با اعمال فشار بر فلسطینیها و اقدامات تحریکآمیز در مسجدالاقصی، آغازگر منازعهای شد تا در سایه آن ازهمپاشیدگی خود را پنهان کند، اما آنچه نمایان است، در حال فرسایش بودن قدرت بازدارندگی تلآویو است، برای نمونه «اصلاحات قضایی نتانیاهو» که به دنبال محدود کردن قدرت و نفوذ دستگاه قضایی بر قانونگذاری از طریق محدود کردن اختیار دیوان عالی برای اعمال بررسیهای قضایی، بازگذاشتن دست دولت و اختیار آن برای انتصابهای قضایی خواهد بود و این قدرت را به «کنست» میدهد که احکام دیوان عالی را با اکثریت ساده آرا لغو کند، نفوذ دیوان عالی برای بررسی قضایی قوانین و اقدامات اداری را کاهش دهد و ترکیب کمیته گزینش قضات را به گونهای تغییر دهد که اکثریت اعضای آن توسط دولت منصوب شوند، نه تنها جامعه گسسته اسرائیل را به لرزه درآورد و صدها هزارتن را به خیابان ها کشید، بلکه در صحنه سیاسی، سبب نزاع میان رئیسجمهور، رئیس دادگاه عالی، دادستان این رژیم ، نمایندگان کنست و از همه مهمتر وزیر جنگ رژیمصهیونیستی «یواف گالانت» شد. به دنبال این رخداد که تشنج در جامعه صهیونیستی، شکاف و چنددستگی در ساختار ارتش رژیمصهیونیستی و نهادهای امنیتی آن تشدید شد، منازعه و به راه انداختن جنگ با همسایگان، مطلوبترین راه پیشروی این رژیم برای بقای خود بوده است.
علاوه بر موارد گفته شده، تغییر وضعیت در ترکیب جمعیتی که سبب تفاوتها در ارزشهای اجتماعی جامعه صهیونیستی شده است، دوری نسل جدید از نظامیگری و به جای آن علاقه به مشاغل غیرنظامی که خود تضعیف نهادهای امنیتی و ارتش را به دنبال داشته است، همگی ساختارهای استحکام بخش رژیمصهیونیستی را دچار چالشهای جدی کرده است. در منازعات و جنگهایی که صهیونیستها طی سالیان اخیر به راه انداختهاند، به خوبی این مهم نمایان شده که آنچه امپراتوری تبلیغاتی غرب از قدرت و هیمنه تلآویو نشان داده است، دروغی بیش نبوده است و اقدامات تلافیجویانه و بازدارنده طرفهای درگیر با این رژیم، پوشالی بودن آن را ثابت کرده است، البته کمکهای دولتهای غربی به ویژه آمریکا در افزایش توان نظامی این رژیم از بدو تأسیس تاکنون، مهمترین عامل موجودیت صهیونیستها بوده است. با وجود این، روی کار آمدن مجدد نتانیاهو که با طرح اصلاحات قضایی به دنبال ایجاد تنها یک قوه در ساختار سیاسی تلآویو است، این بار به مزاج حامیان خوش نیامده و کار به جایی رسیده که فرزند نتانیاهو، «یائیر نتانیاهو» بایدن را عامل جمهوری اسلامی ایران در به انزوا درآوردن این رژیم و ناکارآمدی کابینه دانسته است.در هر صورت، رخدادهای چندگانه از جمله، طرح اصلاحات قضایی نتانیاهو، بیمیلی حامیان غربی به ویژه آمریکا در حمایت از او، فرسایش و شکافهای گسترده در بدنه ارتش و نهادهای امنیتی که باعث افول بازدارندگی دفاعی تلآویو شده است و مهمتر از همه اینها ، اعتراض کشورهای عربی منطقه به رفتارهای جنون آمیز صهیونیست ها در ماه های اخیر، موجودیت رژیمصهیونیستی را بیش از هر زمان دیگر به خطر انداخته و نوید پایان حیات آن را نزدیک تر کرده است.
ارسال نظرات